، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 17 روز سن داره

سید احسان نفس مامان و بابا

چهارده ماهگی

سلام سید کوچولوی مامان. پسر نازم این ماه عید غدیر بود و منم کلی گشتم تا برا پیرهن سبز پیدا کنم که بالاخره اینو پسندیدم. نمیدونم چرا انقد پیرهن سبز کمیاب شده بود عکسم که دیگه اصلا نمیزاری ازت بگیرم چون کلا در حال شیطونی هستی و خلاصه با کلی ادا مدا بتونم چنتا عکس ازت بگیرم احسانم این روزا ناراحتی مامان بد غذایی شماست که باید با هزار و یک ترفند و بازی چند لقمه غذا بخوری. فقط یه عالمه دعا میکنم این بد غذاییت درست بشه یعنی ممکه یه روز ببینم که هر چی درست میکنم با اشتها میخوری...واااااای خدا جون اون روز برسه این عکسای شما صبح عید غدیر   اینم عکسای بازی کردنت با علیرضا ...
21 مهر 1394

نگاهی به سیزدهمین ماه فندق

سلام نون خامه ای من! خوبی شیطونکم... این روزا از صبح که پا میشی همینطوری ریز ریز تو خونه را میری و شیطونی میکنی تا بعداز ظهر که خوابت ببره  دیگه کاملا با همون واژه های سادت منظورتو میرسونی. مامان، بابا، دادا، دد، به به، توتو ، تاب تاب، نازناز... فدای تک تک واژه هایی که میگی... بی صبرانه منتظر حرف زدنتم... زوده زود همه کلمه هارو یاد بگیر گلکم خب بریم سراغ عکسات اینجا با علیرضا جونی ست کردید و نشستید عکس بگیرید       پارک و  ماشین بازیت و کلی اداهای بامزت قمصر وای... نگاه کن چه جوری اینجا نشستی و انگور میچینی حبه انگور مــــــــــــــ...
13 مهر 1394
1